يه روزايي همه اتفاقات خوبن...

كنار ادمايي كه دوسشون داري..

شايد متوجه نشي كه داره خوب و اروم  ميگذره.

ولي بعد ميرسه يه زماني كه

اونقدر همه شرايط بد ميشه كه به فاصله ي ١-٢ روز

نميتوني باور كنى كه روزهاي خوب و اروم

مدت زيادي نيست كه ازشون ميگذره 

و اصلا وجود داشتن...

ميفهمي بعضي روزارو بعداقدرشونو ميدوني..

وقتي كه وجود ندارن..

.شديدا نااميدم از رسيدن روزاي اروم...

روزام سياه شدن...

يه قسمت اصلي از روزهام جدا شده و ندارمش...

به شدت حس ميكنم همه لحظات سياه شدن...

دوست ندارم يكي ديگه از ادماي مهم زندگيمو

كه قسمت زياديشو ميسازه از دست بدم...

روزاي خوبُ دور ميبينم.....